جدول جو
جدول جو

معنی کالک پر - جستجوی لغت در جدول جو

کالک پر
گلپر، از تیره ی جعفری و چتریان که گیاه دو ساله است
فرهنگ گویش مازندرانی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

حرکتی که در آن دو دست را پشت سر قرار داده و با حالت نشسته بر پنجۀ پا به جلو می پرند، تنبیهی به این شکل در سربازخانه ها، نوعی آجرفرش کف اتاق، حیاط یا حاشیه بندی کنار باغچه به طور لوزی، که گوشه های آجرها به هم متصل باشد
فرهنگ فارسی عمید
(لَ / لِ پَ)
صمغ انجدان سفید که طیب است و صمغ انجدان سیاه که به فارسی کماه خوانند منتن است و از حلتیت به عمل می آید که به فارسی انگژد و انغوژه گویند و به زبان اصفهانی انگشت کنده... (از آنندراج) (از انجمن آرا). اسم فارسی انجدان است. (فهرست مخزن الادویه). صمغ انگدان سفید. (فرهنگ فارسی معین)
لغت نامه دهخدا
پریدن کلاغ. یا تنگ کلاغ. وقت غروب، بطور لوزی فرش کردن کف اطاق یا حیاط بطوری که گوشه های نظامیها بهم متصل باشد، در این صورت هر چند عدد نظامی شبیه بکلاغها در حین پرواز بنظر می آیند: (در صحن خانهء... نظامیها بعضی جاها بطور معمول مربع و بعضی جاها کلاغ پر بود)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کوله پر
تصویر کوله پر
صمغ انگدان سفید
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کاک پز
تصویر کاک پز
آنکه نان کاک پزد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کلاغ پر
تصویر کلاغ پر
((~. پَ))
پریدن کلاغ، فرش کردن کف اتاق یا حیاط به طور لوزی به شکلی که گوشه های نظامی ها به هم متصل شود، تنگ، وقت غروب
فرهنگ فارسی معین
چوبی با عرض و طول و قطر مشخص که در ساختمان به کار ورد
فرهنگ گویش مازندرانی
نور شدید و آنی، آذرخش، برق آسمان، شعله ی آتش
فرهنگ گویش مازندرانی
گل پر، برگ گل
فرهنگ گویش مازندرانی
مرتعی در روستای لاشک شهرستان نوشهر
فرهنگ گویش مازندرانی
نوعی در، مخصوص ساختمان های قدیمی که هر لنگه ی آن از دو نیمه
فرهنگ گویش مازندرانی
مزرعه ای در غرب بالا جاده ی کردکوی
فرهنگ گویش مازندرانی
گلپر
فرهنگ گویش مازندرانی
نیم پخته، برنج یا خوراکی که خوب پخته نشود، نارس
فرهنگ گویش مازندرانی
از مراحل رشد برنج
فرهنگ گویش مازندرانی
گلپر
فرهنگ گویش مازندرانی
کلاغ پر نوعی بازی است
فرهنگ گویش مازندرانی
تازه پر در آورده
فرهنگ گویش مازندرانی
باغ خربزه
فرهنگ گویش مازندرانی
ناپدری
فرهنگ گویش مازندرانی